پس لرزه های یک دیدار سیاسی/آقای جلیلی! پزشکیان با نگاه شما در سیاست داخلی و خارجی مخالف است، چه اصراری دارید او را درباره نظرات خود شیرفهم کنید؟!

آقای جلیلی بیش از ده سال است که دولت در سایه تشکیل داده و در این انتخابات برای بار سوم نامزد ریاست جمهوری شد و برای بار دوم تا آخر در عرصۀ رقابت باقی ماند؛ ولی نزدیک به 80 درصد مردم واجد حق رای در این کشور، با اینکه در این ده سال و به ویژه در مناظره‌های اخیر از نظرات جلیلی به خوبی مطلع شدند، متقاعد نشدند که راه نجات کشور از مشکلات کنونی، رای دادن به سعید جلیلی است.

به گزارش راه نوانلاین، عصرایران در گزارشی به دیدار سعید جلیلی با پزشکیان واکنش نشان داد.

در کشور ما اخبار عجیب فَت و فراوان است ولی با این حال گاهی خبرهایی می‌خوانیم که واژۀ “عجیب” هم برای توصیف‌شان کفایت نمی‌کند! مثلا در آغاز هفتۀ جاری در خبرها آمده بود:

«سعید جلیلی شامگاه شنبه با حضور در دفتر مسعود پزشکیان با رئیس جمهور منتخب دیدار و گفت‌وگو کرد. در این دیدار صمیمی، جلیلی با تبریک مجدد انتخاب پزشکیان، دیدگاه‌های خود را پیرامون مهمترین مسائل کشور و راهکارهای رفع آنها تبیین کرد.»

اولین سؤالی که به ذهن خوانندۀ این خبر می‌رسد این است که مگر دیدگاه‌های سعید جلیلی دربارۀ “مهم‌ترین مسائل کشور و راهکارهای رفع آن‌ها” در آن مناظره‌های “چند به یک” و “یک به یک” و نیز در گفت‌وگوهای جلیلی با کارشناسان تلویزیون تبیین نشده بود که جناب جلیلی در جلسۀ تبریک پیروزی پزشکیان در انتخابات، مجددا دیدگاه‌های خودشان را تبیین کردند؟

البته اگر آقای جلیلی در این جلسه کوشیده باشد تا دیدگاهش دربارۀ “حجاب و عمق راهبردی” را تبیین کند، کار نیکویی کرده چون در پرسش و پاسخ حسین انتظامی با جلیلی، کسی متوجه نشد یقه‌گیری از دختران این سرزمین شیعی و اسلامی بابت حجاب و پوشش‌شان، چه ربطی به عمق استراتژیک کشور ایران دارد.

اما همین توضیح احتمالی هم ضرورتی نداشته چراکه اکثریت رای‌دهندگان موافق نظرات جلیلی نبودند و نخواستند دیدگاه‌های او در این کشور محقق شود.

نکتۀ مهم‌تر اینکه، پزشکیان اساسا برای عدم تحقق دیدگاه‌های جلیلی و افرادی نظیر او کاندیدای ریاست جمهوری شد و از درِ تقابل با این قبیل اصول‌گرایان تندرو درآمد. وقتی پزشکیان با نگاه جلیلی به مسائل سیاست داخلی و خارجی مخالف است، دیگر چه دلیلی دارد که پس از پیروزی در انتخابات، جلیلی بکوشد که او را نسبت به نظرات خودش شیرفهم کند؟!

اطرافیان و حامیان پزشکیان معتقد بودند نگاه جلیلی و جلیلیست‌ها به مسألۀ آزادی‌های اجتماعی و پوشش زنان و ضرورت لیبرالیزاسیون و دموکراتیزاسیون و مقولاتی از این دست، نگاهی یک‌سره منفی و طالبانی است.

علاوه بر این، پزشکیان اساسا قبول نداشت که “راهکارهای رفع مسائل کشور” در جیب جناب جلیلی است. اگر چنین چیزی را قبول داشت که به نفع جلیلی از انتخابات کنار می‌کشید! بگذریم که قطعا پزشکیان و جلیلی بر سر “مسائل کشور” هم اتفاق نظر ندارند.

مثلا سعید جلیلی- چنانکه مصطفی پورمحمدی گفت- فعالیت آزادانۀ نهادهای غیردولتی در سطح جامعۀ مدنی را زمینۀ وقوع انقلاب مخملی در کشور می‌داند، ولی پزشکیان به تبع خاتمی حتی‌المقدور موافق آزادی عمل این نهادهاست.

و یا جلیلی آزادی پوشش را زمینه‌ساز براندازی حکومت می‌داند اما پزشکیان دست کم الآن چنین دیدگاهی ندارد و ضمنا معتقد است بسیاری از زنان ایرانی به دلایل اعتقادی و تربیتی، حتی در شرایط کاملا آزاد نیز پوشش اسلامی و متعارف را رعایت می‌کنند.

در پرانتز باید گفت این نظر که رشد بی‌حجابی زمینه‌ساز سقوط حکومت می‌شود، برخلاف ظاهرش که موضع جانبدارانه‌ای نسبت به حفظ حکومت دارد، مبتنی بر این مفروض اساسی و عجیب است که حکومت آن قدر سست‌بنیان است که پایه‌هایش با تغییر سبک و سیاق پوشش زنان فرو می‌ریزد.

اصرار جلیلی بر تبیین نظراتش در دیدار با پزشکیان شبیه این بود که مثلا پس از انتخابات سال 84، هاشمی رفسنجانی با احمدی‌نژاد ملاقات می‌کرد و دربارۀ نظراتش راجع به مسائل کشور و راه حل آن مسائل به او توضیح می‌داد. قاعدتا احمدی‌نژاد هم در پاسخ هاشمی می‌گفت من اساسا رئیس جمهور شده‌ام تا این نظرات شما مبنای عملکرد دولت نباشد و کشور تحت تاثیر چنین نگاهی اداره نشود.

آقای جلیلی بیش از ده سال است که دولت در سایه تشکیل داده و در این انتخابات برای بار سوم نامزد ریاست جمهوری شد و برای بار دوم تا آخر در عرصۀ رقابت باقی ماند؛ ولی نزدیک به 80 درصد مردم واجد حق رای در این کشور، با اینکه در این ده سال و به ویژه در مناظره‌های اخیر از نظرات جلیلی به خوبی مطلع شدند، متقاعد نشدند که راه نجات کشور از مشکلات کنونی، رای دادن به سعید جلیلی است.

کمی بیش از 50 درصد مردم که اصلا رای ندادند، تقریبا 27 درصد کل واجدان شرایط هم به پزشکیان رای دادند. یعنی 77 درصد ایرانیان واجد حق رای، “دیدگاه‌های سعید جلیلی پیرامون مهم‌ترین مسائل کشور و راهکارهای رفع آن‌ها” را قبول ندارند.

تنها اندکی بیش از 22 درصد از صاحبان حق رای با نظرات سعید جلیلی موافق بودند که اگر “آرای معیشتی” او را منها کنیم، حداکثر 15 درصد از کسانی که به او رای دادند، با او همسویی ایدئولوژیک دارند.

ولی حتی اگر بگوییم همۀ آن 22 درصد “رای ایدئولوژیک” داده‌اند، باز ناگفته پیداست که اکثریت چشم‌گیری از مردم ایران با دیدگاه‌های جناب جلیلی موافق نیستند. در چنین شرایطی، آدم اگر دموکرات باشد، پس از دیدار با فردی که به ریاست جمهوری رسیده، در جمع هوادارانش تلویحا نمی‌گوید چیزی به نام “مسیر انقلاب” وجود دارد و “ما” تشخیص می‌دهیم که دولت جدید در این مسیر حرکت می‌کند یا نه؛ و اگر حرکت نکرد، وظیفه داریم چنین و چنان کنیم.

پزشکیان هم می‌تواند به جلیلی بگوید مسیر انقلاب را ما بهتر از شما تشخیص می‌دهیم. ولی حتی اگر چیزی به نام “مسیر انقلاب” وجود داشته باشد و مرجع تشخیص انحراف دولت‌ها از این مسیر، آقای جلیلی و همفکرانش باشد، باز نباید فراموش کرد که “انقلاب” زادۀ “ملت” است و ملت نیز پدیده‌ای سیال و متحول است.

در ایران امروز تقریبا اکثر عقلای معتقد به “مسیر انقلاب”، بر این رأی‌اند که حدود و ثغور این مسیر را بنیادگرایان تندرویی نظیر سعید جلیلی نباید تعیین کنند وگرنه این مسیر شبیه راه‌های خالی از رهروی می‌شود که بر آن‌ها نام “جادۀ قدیم” می‌نهند و رهروان ترجیح می‌دهند از بزرگراه‌ها و آزادراه‌هایی بگذرند که در کنار این جاده‌های قدیمی تاسیس شده‌اند.