پس لرزه های نامه عباس عبدی به سیدمحمد خاتمی /رسولی: بهتر بود نامه خطاب به جبهه اصلاحات باشد /جواد امام: عبدی شفاف سخن بگوید

حسن رسولی در واکنش به نامه عبدی گفت: «من به هیات‌رئیسه هم پیشنهاد کردم که ایشان تشریف بیاورند در جلسات رسمی مجمع عمومی اصلاحات و این باب گفت‌وگو باز شود. نه‌فقط آقای مهندس عبدی که از اصلاح‌طلبان صاحب‌نظر و شناخته ‌شده هستند و دلسوزی ایشان و اثربخشی‌شان برای هیچ‌ کسی در جریان اصلاحات پوشیده نیست، بلکه این رویکرد نسبت به سایرین هم باید باشد».

به گزارش راه نوآنلاین، روزنامه سازندگی در گزارشی با اشاره به نامه عباس عبدی خطاب به سیدمحمد خاتمی نوشت؛

پنجم شهریورماه یادداشتی از عباس عبدی، تحلیلگر اصلاح طلب در روزنامه اعتماد منتشر شد که در حکم نامه‌ای سرگشاده به سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات بود. این نامه واکنش‌های متفاوتی داشت. برخی اصولگرایان احتمالاً به دلیل انتقاد یک اصلاح‌طلب از دیگر اصلاح‌طلبان، از آن استقبال کردند و برخی اصلاح‌طلبان نگاهی متفاوت داشتند. عبدی این نامه را با ذکر ۴ مشکل اساسی این روزهای اصلاحات تاکید می‌کند که مساله مربوط به حزب و تشکیلات نیست، بلکه یک مساله راهبردی راجع به سیاست‌ورزی در سطح کلان است و سپس در بندهای بعدی به مساله تشکیلات می‌رسد. انتشار عمومی نامه نیز قابل درک و پذیرش است. اما موضوعی که توجه همگان را برانگیخت این است که عبدی جریان اصلاح‌طلبی و در کانون آن جبهه اصلاحات را مورد انتقاد قرار داده، ولی مخاطب اصلی‌اش به جای جبهه اصلاحات، محمد خاتمی است. در گزارش زیر چند واکنش به این متن را آورده‌ایم و به بندهای ذکر شده توسط عبدی اشاره کرده‌ایم.

رسولی: باید عبدی را دعوت کنیم

در نامه سرگشاده عباس عبدی دلیل خطاب قرار دادن مستقیم محمد خاتمی را برای محتوای متنش اینطور عنوان کرد: «توان و اعتبار نیروی سیاسی را از میان می‌برد. بر این اساس، بنده نقدم را نسبت به روند کلی جریان اصلاحات می‌نویسم که در کانون آن جبهه اصلاحات قرار دارد. جبهه اصلاحات،‌ گرچه به لحاظ تشکیلاتی منتسب به جنابعالی نیست، ولی در تصور عمومی و در واقعیت امر، منسوب به شما هستند. بالطبع انتظار می‌رود که این نقدها به بحث و گفت‌وگو گذاشته شود و هدف این نوشته نیز همین است».

حسن رسولی، عضو هیات‌رئیسه ‌جبهه اصلاحات درگفت‌وگو با سازندگی گفت: بهتر بود عبدی این نامه را به هیات‌رئیسه جبهه اصلاحات می‌نوشت. بنابراین من اگر جای آقای مهندس عبدی بودم، این نامه را مستقیم به هیات‌رئیسه جبهه‌ اصلاحات می‌نوشتم، نه به آقای خاتمی. البته احتمالاً آقای عبدی برای مخاطب قرار دادن آقای خاتمی استدلال‌هایی دارند که شاید بر من پوشیده باشد، ولی در مجموع به‌عنوان یک نظریه‌پرداز و شخصیت مورد قبول آحاد اصلاح‌طلبان تاکید می‌کنم که اگر جای ایشان باشم، همین نقد آشکار و نامه سرگشاده را خطاب به هیات‌رئیسه و مجمع عمومی جبهه اصلاحات می‌نوشتم و می‌آمدم با آنها صحبت می‌کردم، کمااینکه ما در سال گذشته برای تنظیم سند راهبردی دوره جدید مجمع عمومی جبهه‌ اصلاحات،‌ دوستان‌مان در کمیته راهبردها خدمت آقای عبدی رسیدند و مثل بقیه صاحب‌نظران از دیدگاه‌های ایشان نیز استفاده کردند.

رسولی معتقد است: «در مبانی اصلاح‌طلبی از هر نوع نقدی، چه از سوی دوستان همفکر و چه از سوی خارج از حوزه جریان اصلاحات باشد باید یک نگاه کاملاً مشفقانه داشته باشیم و استقبال کنیم. یادمان هست در دوره‌ای که اصلاحات دو قوه (مجلس و دولت) را در اختیار داشت، یکی از شعارهای آقای خاتمی زنده‌باد مخالف من بود. بنابراین اگر بپذیریم که وفاداری، مدارا، گفت‌وگو و پرهیز از برخوردهای غیرتدریجی، اصول و مبانی بخشی از جریان اصلاحات است، در مورد نامه سرگشاده‌ آقای عبدی باید با آغوش باز برخورد کنیم و از ایشان دعوت کنیم».

عبدی در جایی از این نامه و در اولین نقدی بنده به جریان رسمی اصلاح‌طلبی داشت، نوشته است: «ادبیات سیاسی غالب نزد آنان است. برای من روشن است که میان ادبیات سیاسی شما (خاتمی) با بخشی از نیروهای سیاسی اصلاحات تباین آشکار وجود دارد، ولی در نهایت صدای کسانی به‌عنوان صدای اصلی اصلاح‌طلبی -که در بعضی از اعضای جبهه اصلاحات نمود بارز یافته- شناخته می‌شود که زبانی رادیکال و مبارزه‌جویانه دارند، زبانی که بنا به تحلیل من تناسبی با مشی و راهبرد اصلاح‌طلبانه ندارد. در اینجا قصد تخطئه یا رد مشی مبارزه را ندارم، ولی ادبیات آنچه درست و چه نادرست باشد، متناسب با اصلاح‌طلبی نیست».

این درحالی است که حسن رسولی هم مانند دیگر اعضای جبهه اصلاحات اصرار بر این دارد که باید باب گفت‌وگو را باز نگه داشت. او می‌گوید: «من به هیات‌رئیسه هم پیشنهاد کردم که ایشان تشریف بیاورند در جلسات رسمی مجمع عمومی اصلاحات و این باب گفت‌وگو باز شود. نه‌فقط آقای مهندس عبدی که از اصلاح‌طلبان صاحب‌نظر و شناخته ‌شده هستند و دلسوزی ایشان و اثربخشی‌شان برای هیچ‌ کسی در جریان اصلاحات پوشیده نیست، بلکه این رویکرد نسبت به سایرین هم باید باشد».

وی افزود: اساساً یک جریان اصلاحی پویا اگر مورد نقد و ارزیابی قرار نگیرد، نمی‌تواند پویایی و پایداری خودش را حفظ کند. در مقطع انتخابات سال ۱۴۰۲ هم که چند ده نفر از دوستان اصلاح‌طلب ایده‌ای را تحت عنوان «روزنه‌گشایی» مطرح کردند، در آن مقطع هم به‌عنوان یک عضو حقیقی جبهه اصلاحات پیشنهادم این بود که کاملاً با ارائه‌کنندگان این ایده به‌عنوان بخشی از ظرفیت‌های متنوع جریان اصلاحات تعامل مشفقانه و مثبت داشته باشیم و با دعوت از این عزیزان در گذشته و امروز از برادری مثل آقای مهندس عبدی، تلاش کنیم که جریان اصلاحات به ظرفیت‌های متنوع خودش بیفزاید.

رسولی گفت: نباید انتظار داشته باشیم که همه احزاب، اشخاص و شخصیت‌های واقع در جامعه اصلاح‌طلب مانند همدیگر بیندیشند و راه‌حل‌هایشان مثل هم باشد. اتفاقاً تنوع رویکردها و سلایق است که بالندگی را به بار خواهد آورد.

امام: عبدی شفاف سخن بگوید

عباس عبدی در این نامه خطاب به خاتمی، از یک خاطره شروع کرده است: «احتمالاً به خاطر دارید که در سال ۱۳۹۷ در دیداری که با جنابعالی داشتم دوست عزیز آقای خانیکی نیز حضور داشتند تحلیل خود را از شرایط سیاسی کشور تقدیم کردم و معتقد بودم که اسب یکدست‌سازی در حکومت زین شده است و مانعی را برنمی‌تابد. در نتیجه شرایط کنونی برای کنشگری موثر سیاسی اصلاح‌طلبان و به‌ طور مشخص جنابعالی مساعد نیست و بهترین گزینه کنار کشیدن موقت از فعالیت متداول سیاسی است و تاکید کردم این وضعیت چندان نخواهد پایید و دیر یا زود شرایط برای بازگشت موثر و مفید فراهم خواهد شد. از آن تاریخ تاکنون انتخابات‌های ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ و اتفاقات دیگری را داشته‌ایم، روشن است که در هیچ‌ کدام امکان ایفای نقشی سازنده و مفید فراهم نبود و اگر در آن مسیر پیشنهادی حرکت شده بود، در انتخابات اخیر با ظرفیت و توان بالاتر و موثرتری حاضر می‌شدیم. گذشت؛ انتخابات عامل تغییر نیست، بلکه محصول همین تغییرات است و نیروی سیاسی در وهله نخست و پیش از هر چیز باید درک و تحلیل روشنی از تحولات داشته باشد و کنش‌ها و برنامه‌های خود را متناسب با آن شکل دهد، در غیر این صورت، ناسازگاری میان شرایط جدید و کنش‌های پیشین که کارآمد نیستند».

جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات در واکنش به نامه عبدی به خبرفوری گفت: «عبدی می‌تواند هر تصمیمی بگیرد و هر فرد و تشکیلاتی را نقد کند و ما هم استقبال می‌کنیم اما باید بپذیرد مواضع احزاب و یک جریان سیاسی برآیند تصمیمات و نظرات تشکیلات است و نه یک نفر یا حتی یک حزب. خاتمی و سایرین در جبهه اصلاحات به نامه واکنشی نشان نداده‌اند و اتفاقاً قبل از صحبت‌های عبدی موضوع بازسازی گفتمان اصلاحات متناسب با شرایط امروز جامعه و ضرورت تقویت جامعه مدنی و فعال‌تر شدن احزاب و نهادهای مردم نهاد در دستور کار جبهه اصلاحات قرار گرفته است».

به گفته امام، عبدی مخاطبش را جبهه اصلاحات قرار داده اما نامه‌اش را خطاب به آقای خاتمی نوشته و فکر می‌کنم با این کار حتماً ملاحظه‌ای داشته است و بهتر بود شفاف‌تر نظرش را بیان می‌کرد.
عباس عبدی در جایی از متن منتشر شده معتقد است که درحال حاضر جبهه‌بندی سنتی اصلاح‌طلب ـ اصولگرا سالب به انتفای موضوع شده است. زیرا آنها بیش از آنکه رسم باشند، تبدیل به اسم شده‌اند.

بنابراین باید با نیروهای جدید از اصولگرایان درون ساختار قدرت و فراتر از آنان با نیروهایی که در عرصه جامعه و فراتر از هر دو جناح سنتی هستند، همفکری و همراهی و برای خروج کشور از این وضعیت اقدام و کمک کرد. سخنگوی جبهه اصلاحات اما این موضوع را یادآور شد که «نامه عبدی برداشت‌ها و نگاه‌های شخصی ایشان و مورد احترام است اما نظرات ایشان باید در درجه اول متناسب با یک کار جمعی و تشکیلاتی با حضور صاحب‌نظران مورد نقد و بررسی قرار بگیرد».

 آخوندی: چند پرسش بنیادین دارم

عباس آخوندی با انتشار متنی در ایکس، تحت عنوان جناب مهندس عبدی و چند پرسش بنیادین نوشت: جناب مهندس عبدی در یادداشتی که تحت عنوان سخنی با جناب خاتمی انتشار دادند بر این باورند که انتخابات عامل تغییر نیست. گشایش نسبی در انتخابات ۱۴۰۳ نتیجه تغییر است. و ایران وارد وضعیت تازه‌ای شده‌است. با مبنا قرار دادن فرضیه آقای مهندس عبدی، پرسش این است که اگر پذیرفته شود که تحولی در رویکرد به نظام حکمروایی در درون قدرت رخ داده ‌است، باید فهم درستی از این تحول داشت. پرسش این است که جنس این تحول، دلایل وقوع آن، ابعاد و ژرفای تحول و امکان پایایی آن و بازگشت‌ناپذیری به وضع پیشین چیست؟

آخوندی در ادامه این سوالات را هم مطرح می‌کند که آیا مجموعه‌ رفتار دولت و تندروها در انتخابات مجلس و ایجاد اختلاف درون مجموعه، موجب نگرانی نظام شده‌است؟ آیا بحران‌ها و شرایط پس از اعتراضات ۱۴۰۱ در تغییر رویکرد حکومت به نظام حکمروایی موثر بوده ‌است؟ آیا حکومت احساس کرده است که خشونت حاصل از سیاست یکدست‌سازی موجب سوق‌دادن بخش عمده‌ای از جامعه، از جمله اصلاح‌طلبان به سمت براندازی شده ‌است و باید متوقف گردد؟ پرسش بعدی این است که آیا آقای عبدی هیچ نشانه‌ای جز تایید صلاحیت آقای پزشکیان و مراقبت از عدم حذف مهندسی‌شده ایشان بر اثبات مدعای خود می‌توانند ارائه کنند؟ آیا این نشانه برای اعلام یک تغییر استراتژیک ‌کافی است؟ چه تضمینی برای عدم‌بازگشت به وضعیتی سخت‌تر از گذشته وجود دارد؟

وی ادامه داد: «واقعیت این است که تقریباً در حوزه امنیتی هیچ تغییری رخ نداده و در حوزه‌ اجتماعی و فرهنگی بسیار سطحی با حفظ اهرم‌های کنترل تغییراتی جزئی را شاهدیم. در حوزه‌ سیاست خارجی هم تغییرات بسیار سطحی و در حد تغییر ادبیات است و هیچ نشانه‌ای بر تغییر سیاست وجود ندارد. اگر بپذیریم تغییراتی در وضع فعلی رخ داده ‌است، هدف این تغییر چیست؟ یک هدف می‌تواند کسب فرصت، تسلط بر اوضاع برای سرکوب سخت‌تر باشد. هدف دیگر می‌تواند حرکت به میانه برای توافق برای یک شرایط پایدار برای تحول آتی در قدرت باشد. هدف نخست ناپایدار و دومی پایدار خواهد بود. هدف طراحان و تصمیم‌گیران این تحول کدام یک است؟»

آخوندی درحالی این پرسش‌ها را خطاب به عبدی منتشر کرد که او در بخشی از نامه‌اش ادعا می‌کند که ترکیب جبهه‌ای که محصول جریان ۱۳۸۸ است، نمی‌تواند در دوران وفاق کارایی داشته باشد. تفاوت هوای سیاسی این دو دوره‌زمانی، بیش از تفاوت هوای زیستی میان زمستان منهای ۱۰ درجه با تابستان ۵۰ درجه است. متاسفانه برخی دوستان در سال ۱۳۸۸ منجمد شده‌اند و هنوز در پی حل مسائل ناشی از آن اتفاقات از طریقی ثابت و تکراری و البته ناموفق هستند و گمان می‌کنند رفع حصر لازمه وفاق است، درحالی که روشن است، وفاق مقدمه و شرط لازم رفع حصر است و نه برعکس.