نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش راه نو آنلاین، «گوستاو کایبوت»، امپرسیونیست فرانسوی، از سال ۱۹۹۴ میلادی که کاخ بزرگ پاریس صدمین سالگرد درگذشت او را از طریق یک نمایشگاه بهیادماندنی نکو داشت، به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت. از آن زمان، این نقاش فرانسوی موضوع چندین نمایشگاه از لندن گرفته تا واشنگتن دی سی و سوئیس بوده است.
«آرتنت» نوشته است که اکنون «موزه اورسی» در پاریس، موزه گتی در لس آنجلس و موسسه هنر شیکاگو با همکاری همدیگر نمایشگاه بزرگی به نام «مردان نقاشی» را برگزار کردند که تا ژانویه در پاریس، در بهار سال آینده میلادی در لس آنجلس و تابستان سال آینده نیز در شیکاگو برپا میشود.
بهرغم تحسینی که این هنرمند در طول سه دهه گذشته دریافت کرده است، او هنوز کمی مرموز باقی مانده است و این نمایشگاه که همزمان با یکصد و سیامین سالگرد درگذشت این هنرمند برگزار میشود، به بررسی آثار او میپردازد.
«کایبوت» در حوالی ۱۸۷۰ میلادی از یک خانواده اشرافی بود که مدرسه حقوق را رها کرد تا نزد «لئون بونا»، هنرمند و استاد برجستهای که نسلی از هنرمندان را در راستای سنتهای آکادمیک فرانسه آموزش داد، دوره ببیند.
رابطه کایبوت با دو برادرش (مارسیال، که از موسیقی و قایقرانی لذت می برد، و رنه، که در ۲۵ سالگی درگذشت) الهام بخش او شد تا همیشه به دنبال احساس برادری در اطراف خود، یعنی در بین همتایان امپرسیونیست خود، و در جوامع اطرافش باشد.
«گوستاو کایبوت» (۱۸۴۸_۱۸۹۴) برای سالها به عنوان یک امپرسیونیست فرعی و هنرمند جوانتری که الگوهای خود همچون «کلود مونه» و «ادگار دگا» را تحسین میکرد و سعی در پیروی یا تقلید از آنها داشت، کنار گذاشته شد. در حقیقت این نکته درست است که «کایبوت» اغلب موضوعات مشابه سوژههای آثار این نقاشان را به تصویر میکشید.
«ارژانتوی»(Argenteuil)، روستایی در نزدیکی رود سن، یک مقصد تفریحی محبوب برای پاریسیهایی بود که میتوانستند به راحتی با قطار به آنجا برسند. این روستا توسط «پیر آگوست رنوار»، «کامیی پیسارو» و «مونه» که در آنجا خانهای داشتند، نقاشی شده است.
در نقاشی «رود سن در ارژانتوی» اثر «کایبوت» ضربات قلمموهای امپرسیونیستی مشهود است که در نگاه اول، یک اثر تقلیدشده به نظر میرسد. اما «کایبوت» این نقاشی را در سال ۱۸۹۲، تقریباً بیست سال پس از آثار «مونه» و «رنوار» در «ارژانتوی» خلق کرد. این اثر یک تصویر نوستالژیک است. در حقیقت «کایبوت» کپی نکرده است بلکه با اشتیاق به گذشته نگاه کرده است.
گوستاو کایبوت قصد نداشت هنرمند شود. او از یک خانواده ثروتمند آمده بود و از آن پول بعدها برای ایجاد مجموعه بزرگی از آثار امپرسیونیستی استفاده کرد. مانند بسیاری از مردان جوان در فرانسه، زندگی او با جنگ فرانسه و پروس در سال ۱۸۷۰ شکل دیگری گرفت. کایبوت پس از خدمت در ارتش بود که تصمیم گرفت نقاش شود.
«کایبوت» نیز مانند بسیاری از هنرمندان تلاش کرد تا آثارش در نمایشگاه «سالن رسمی» پذیرفته شود. وقتی در این کار شکست خورد، او ۶ نقاشی از جمله «مرد جوانی پشت پنجره» را در دومین نمایشگاه امپرسیونیست در سال ۱۸۷۶ به نمایش گذاشت. این نقاشی که برادر «کایبوت» را در خانه خانوادگیشان در پاریس به تصویر میکشد، بسیاری از مفاهیم کلیدی آثار «کایبوت» را در برگرفته است. تمرکز این نقاشی بر تصویر کشیدن یک زندگی راحت طبقه متوسط در شهر است. در این نقاشی همچنین از یک ایده سنتی به نام «rückenfigur»(نمای پشتی) که توسط «کاسپار دیوید فردریش» به محبوبیت رسید، استفاده شده است.
گوستاو کایبوت عاشق قایقسواری بود و مجموعهای کامل از پاروزنان و قایقرانان را نقاشی کرد. خانواده او دارای ملکی در سواحل رودخانه یرس بودند و بوم نقاشیهای او شناگران، ماهیگیران و مناظر ناب آنجا را به تصویر میکشیدند. قایقسواری به طور کلی موضوع محبوب امپرسیونیستها بود که محبوبیت ورزشهای آبی در میان طبقات متوسط اواخر قرن نوزدهم را نشان میداد: ادوارد مانه و برت موریسو از جمله کسانی بودند که به این موضوع پرداختند.
در دهه ۱۸۸۰ سبک کار «کایبوت» نیز تغییر کرد: پالت رنگ او روشن شد. زمینهای زرد روشن و باز در ژنویلیه یکی از مجموعه منظرههایی بود که او در نزدیکی خانه روستایی خود نقاشی میکرد.
گوستاو کایبوت بیشتر در ژنویلیه وقت میگذراند و از باغ و گلخانههای خود مراقبت میکرد. او همچنان با «مونه» که در باغش در ژیورنی بود و تابلوهایی با گلهای باغ خلق میکرد، ارتباط نزدیک داشت. «کایبوت» همیشه طبیعت بیجان، از جمله گلدانهای گل نقاشی را نقاشی میکرد، اما این موضوع در ادامه مسیر هنریاش پررنگتر شد. در اوایل دهه ۱۸۹۰، او مجموعهای از نقاشیهای مبتنی بر گل را خلق کرد که واقعگرایی را تقریباً به طور کامل کنار گذاشت. «Nasturces» یکی از اصلیترین آثار او از این مجموعه است که با تحت تاثیر شدید آثار ژاپنی خلق شده است.
«کایبوت» دو سال بعد از خلق این نقاشی در سن ۴۵ سالگی درگذشت.