عبدالحسین مختاباد: رهبر ارکستر مرکز اتحاد و اتفاق خواننده و نوازندگان است/ چرا صداوسیما ارکسترهایش را تعطیل کرده؟

ارکسترها منبع انتقال یک فرهنگ دیرینه در عرصه فرهنگ و موسیقی هستند. برای درک بهتر موضوع مثالهای قابل قیاسی هم وجود دارد. مثلا می‌توان آموزش و پرورش را مثال زد. مگر این وزارتخانه برای آموزش و تعلیم باید به دنبال سود باشد؟ یا مگر وزارت بهداشت در ارائه خدمات، باید کسب درآمد کند و سودی دریافت نماید؟! مسلما خیر.

به گزارش راه نوآنلاین، هرگاه سخن از فرهنگ و هنر یک کشور به میان می‌آید، اغلب ذهن‌ها به سراغ موسیقی و کیفیت «ارکستر ملی» آن کشور رجوع می‌کنند. می‌توان گفت همه کشورها از وجود دو ارکستر اصلی که یکی «ملی» و دیگری «سمفونیک» است، بهره می‌برند. ایران نیز سالیان سال است که چنین همکاری‌های گروهی، موسیقایی را تجربه کرده. کافی‌ست سری به تاریخ بزنیم و قدمت ایران و اهمیت موسیقی در دربار حاکمان و میان توده مردم را تورق کنیم. براساس یافته‌های تاریخی، ایرانیان اولین قومی بوده‌اند که موسیقی ارکسترال داشته‌اند که در این جا به معنی هم‌خوانی و هم‌نوازی با نوا و آوای آهنگین است.

حال باید گفت «ارکستر ملی ایران» و «ارکستر سمفونیک تهران» ویترینی از فرهنگ، هنر و موسیقی کشور محسوب می‌شوند.

«ارکستر ملی ایران» سال ۱۳۷۷ توسط فرهاد فخرالدینی با حمایت دفتر موسیقی وزارت ارشاد با مدیریت علی مرادخانی تاسیس شد. بر اساس اسناد به جا مانده، این ارکستر برای اولین‌بار در تیرماه سال ۱۳۷۸ به مدت چهار شب با خوانندگی محمدرضا شجریان در عمارت چهل‌ستون واقع در شهر اصفهان روی صحنه رفت. طی این اجراها، ساخته‌های علی تجویدی با ترانه‌هایی از بیژن ترقی خوانده و نواخته شدند. 

البته که «ارکستر ملی ایران»، همچنین «ارکستر سمفونیک تهران» در تمام این سال‌ها، همواره با حاشیه‌ها و انتقادهایی از سوی هنرمندان و منتقدان به کار خود ادامه داده و هرازگاه شاهد این بوده‌ایم که ارکستر ملی و سمفونیک تعدادی از نوازندگان خود را اخراج می‌کنند؛ که البته هر بار با توضیحاتی از سوی رهبر یا مسئولان دیگر همراه بوده. در آخرین اتفاق  رخ داده (مهرماه سال گذشته) بود که طی آن چهل نوازنده از ارکستر سمفونیک تهران اخراج شدند،‌ این محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد بود که به موضوع ورود کرد و موجب بازگشت این تعداد از نوازندگان به ارکستر شد.

رهبری ارکستر و انتخاب رهبر برای این دو ارکستر هم یکی دیگر از موضوعات مهمی است که همیشه بحث برانگیزه بوده است. کلا در نوع مدیریت و اداره ارکسترهای دولتی در کشور ساز و کاری جدی وجود ندارد و همین خلاء باعث می‌شود هموار حاشیه‌هایی در این زمینه وجود داشته باشد. به هر روی، گذشته از نحوه چند و چون انتخاب رهبر ارکستر طی این سالها، باید گفت آخرین رهبر ارکستر ملی ایران، همایون رحیمیان است. 

در آخرین اجرای ارکستر ملی ایران عبدالحسین مختاباد به عنوان خواننده پس از سال‌ها روی صحنه رفت. این کنسرت روز شنبه نوزدهم خردادماه در تالار وحدت تهران برگزار شد. «فریاد بی‌قراری»، «شبانگاهان»، «شب‌های رویایی»، «ساز و آواز»، «تمنای وصال»، «شکوه» با آهنگسازی عبدالحسین مختاباد/ «بهارعاشق»، «رنگارنگ۲» و «خوشه چین» با آهنگسازی روح‌اله خالقی/ «نقش خیال» با آهنگسازی و تنظیم همایون رحیمیان و «نغمه‌ای در شور» با آهنگسازی و تنظیم امیرحسین طایی آثاری بودند که در کنسرت نوزدهم خردادماه توسط ارکستر ملی ایران اجرا شدند. 

سال گذشته، شایعه‌ای مبنی بر مهاجرت عبدالحسین مختاباد در برخی رسانه‌ها و فضای مجازی منتشر شد که حال حضور او در ایران و همکاری‌اش با ارکستر ملی به طور عملی تکذیب چنین اتفاقی است. او به مناسبت اولین حضورش روی صحنه پس از شش سال با ایلنا گفتگو کرد.

شما طی شش سال گذشته به طور رسمی روی صحنه نرفته‌اید و حال پس از این مدت، همکاری با «ارکستر ملی ایران» اولین حضور شما در یک کنسرت است. درباره این وقفه توضیح دهید. 

در کارهای هنری به هر حال چنین وقفه‌ای برای هنرمندان ایجاد می‌شود. این اتفاق دلایل مختلفی دارد. دلیل چنین اتفاقی می‌تواند سیاسی یا اجتماعی باشد، یا اینکه شرایط روحی هنرمند چنین وضعیتی را رقم می‌زند. سال ۱۳۹۶ که از شورای شهر بیرون آمدم، می‌خواستم فعالیت‌های هنری را شروع کنم اما جامعه در مدت زمان کوتاهی دچار غلیان‌های سیاسی عجیبی شد. در ادامه هم به مدت دو سال و اندی درگیر کرونا بودیم! و خب می‌دانید که فعالیت‌های هنری و اجتماعی در آن مدت تعطیل بود و امکان فعالیت وجود نداشت. کلا در آن مدت همه چیز تحت تاثیر بیماری کرونا بود و نه تنها ایران بلکه تمام دنیا درگیر این همه گیری و آسیب‌های آن بود. دنیا در آن مدت اصطلاحا در کما به سر می‌برد. پس از کرونا هم دوباره فعالیت‌های هنری را شروع کردم، اما متاسفانه پس از مدت زمانی کوتاه باز اتفاق‌های دیگری در جامعه رخ داد که مانع انجام کارهای هنری‌ام شد. 

شهریورماه سال ۱۴۰۲ بود که برخی رسانه‌ها خبری را مبنی بر مهاجرت شما منتشر کردند. در آن مقطع بردیا کیارس (رهبر ارکستر) و برخی دیگر از موزیسین‌ها، ایران را ترک کرده بودند. که شما هم در پاسخ آن شایعه، در مطلبی پاسخ دادید. 

بله درست است و من به کشور کانادا مسافرت رفته بودم. پس از پنج، شش‌ماه که به این کشور رفته بودم، برنامه‌ریزی‌ام این بود که به ایران بازگردم و دوباره طرح‌ها و برنامه‌های خودم را در رابطه با برگزاری کنسرت‌ها از سر گیرم که باز اتفاقاتی مانع انجام کارها در آن مقطع شد. 

بالاخره این طلسم شکسته شد و شما اخیرا روی صحنه رفتید. چه شد که با «ارکستر ملی ایران» همکاری کردید و روز نوزدهم خردادماه روی صحنه تالار وحدت رفتید؟ 

مدتی قبل بود که با آقای محمد اله‌یاری (مدیرعامل بنیاد فرهنگی، هنری رودکی) و آقای امیرعباس ستایشگر (معاون و مشاور ایشان در بنیاد رودکی) جلسه‌ای برگزار کردیم و صحبت‌هایی میان ما رد و بدل شد. من به دوستان گفتم تمایل دارم کنسرتی را با همراهی ارکستر ملی ایران روی صحنه ببرم. بحمدالله همه چیز در ادامه دست به دست هم داد. بعد هم با جناب همایون رحیمیان که رهبر فعلی ارکستر ملی ایران هستند، جلسه‌ای برگزار شد و هماهنگی‌های لازم صورت گرفت که در نهایت روی صحنه رفتیم. 

 چه شد با آقای همایون رحیمیان به عنوان رهبر ارکستر همکاری کردید آیا این همکاری بر اساس شناختتان از ایشان محقق شده است؟ 

من به آقای همایون رحیمیان ارادت دارم. ما رفاقتی سی‌ساله داریم. ما از دهه هفتاد با یکدیگر همکاری داشته‌ایم. ایشان آثار خوبی را تنظیم کرده بود و من هم آن‌ها را خوانده‌ام. به هرحال جدا از اهمیت رهبر ارکستر و تاثیر آن بر اجرای با کیفیت، بله رفاقتی دیرین بین ما وجود دارد. قاعدتا این رفاقت روی همکاری من با ارکستر ملی ایران تاثیر داشته و باعث شده مجددا با ارکستر ملی همکاری کنم و با کنسرتی که برگزار شد، کار خودم را مجددا شروع نمایم. 

همواره می‌شنویم رهبر ارکستر یکی از مهمترین مولفه‌های اجراهای ارکسترال است که بر کار نوازندگان و کیفیت اجرای درست آن‌ها، تاثیر بسزایی دارد. این اهمیت در خوانندگی هم وجود دارد؟ یعنی به طور دقیق‌تر کم و کیف کار رهبر ارکستر تا چه حد روی کار خواننده تاثیر دارد؟ 

بدون شک وجود رهبر ارکستر و کیفیت کار او موضوع بسیار مهمی است. در واقع باید گفت رهبر ارکستر مبنای «اتحاد» و «اتفاق» بین مجموعه‌ها یا همان اعضاست. این رهبر است که باید اتفاقات مثبت را برای یک اجرای خوب و قابل قبول رقم بزند. رهبر ارکستر اگر بتواند آن اتفاقات لازم را رقم بزند، ارکستر اجرای خوبی را در پی خواهد داشت و آن اتحادی که لازمه یک ارکستر است، رقم خواهد خورد. اینگونه است که می‌گوییم فلان ارکستر اجرای خوبی داشت و مخاطبان هم آن را می‌پذیرند. 

کمی درباره نحوه همکاری خوانندگان با ارکسترها بگویید. معمولا کمتر درباره این موضوع صحبت شده است. قطعا در این زمینه استانداردهایی وجود دارد. سوال بیشتر در مورد ارکستر ملی ایران و نحوه همکاری‌اش با خوانندگان است؛ با تاکید بر اینکه ما در هر مقطع تاریخی خوانندگان خوبی داشته‌ایم که بسیاری از آن‌ها با فعالیت‌های ارکسترال نداشته‌اند. 

درست است ساز و کاری وجود دارد و لازمه همکاری خوانندگان با ارکستر مولفه‌هایی است که هرکدام در نوع خود جای بحث دارند. اما به طور کلی موضوع این است که همکاری با ارکستر ملی برای هر خواننده‌ای ساده نیست. یعنی هر خواننده‌ای توانایی لازم را برای همراهی با ارکستر ندارد. یکی از دلایل اصلی‌ عدم همکاری برخی خوانندگان با ارکسترها همین موضوع است. واقعیت این است که اجرا با ارکستر دشوار است؛ لذا شاید در عرصه موسیقی خواننده‌های توانایی داشته باشیم که نتوانند با ارکستر ملی برنامه اجرا کنند. البته این نقص آن‌ها نیست. شاید هم برخی از خوانندگان که اتفاقا توانمند هم هستند، برای چنین همکاری تلاش یا کار نکرده‌اند یا شاید اصلا اجرا با ارکستر  و ارکستر ملی ایران جزو الویت‌هایشان نبوده است. 

 باید اینطور گفت که همکاری خواننده با ارکسترها توانایی‌های خودش را می‌طلبد. 

بله خب. به هر روی همکاری با یک ارکستر بزرگ با تعداد زیادی نوازده و ساز، دانش و سواد می‌خواهد و سختی‌های خودش را دارد. 

یکی دیگر از موضوعات مهم در رابطه با مدیریت ارکسترها، حمایت از خواننده، نوازندگان و دیگر عوامل است. از آنجا که همکاری با ارکسترها امری ثابت و مستمر است، لازم است که اعضا به لحاظ مالی تامین شوند. نظرتان درباره این موضوع چیست؟ 

ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک در تمام دنیا مستقیما از سوی نهادهای دولتی حمایت می‌شوند. شهرداری‌ها و انجمن‌های فیلارمونیک هم دیگر نهادهایی هستند که از ارکسترها حمایت می‌کنند. به نظرتان دلیل این حمایت‌ها چیست؟ دلیلش سنگین بودن هزینه‌ها و اهمیت و جایگاه ارکسترهای رسمی و دولتی است، چراکه فعالیت ارکسترها معمولا امری مقطعی نیست. 

پس آن چرخه اقتصادی که همواره روی آن تاکید می‌شود چه؟ این حمایت کردن‌ها مشمول هزینه است و خب می‌دانیم که موسیقی ارکسترال در تمام دنیا نسبت به سبک‌های دیگر مخاطبان کمتری دارد؛ به این ترتیب آن نهادهای دولتی که در کشور ما در قالب وزارت ارشاد، دفتر موسیقی، بنیاد فرهنگی هنری رودکی، فعالیت دارند چگونه هزینه صرف شده برای ارکسترها را به دست آورند. 

موضوع این است که نباید از ارکسترها توقع سودآوری داشته باشیم. در کشورهای دیگر هم سیستم در پی این نیست که از فعالیت ارکسترها و کنسرت‌های آن‌ها کسب درآمد کند. در کشور ما اما روال چیز دیگری است.

دلیلش چیست و آن روال دیگر در کشور ما کدام است؟ 

دلیلش این است که ارکسترها منبع انتقال یک فرهنگ دیرینه در عرصه فرهنگ و موسیقی هستند. در این زمینه برای درک بهتر موضوع مثال‌های قابل قیاسی هم وجود دارد. مثلا می‌توان آموزش و پرورش را مثال زد. مگر این وزارتخانه برای آموزش و تعلیم باید به دنبال سود باشد؟ یا مگر وزارت بهداشت در ارائه خدمات، باید کسب درآمد کند! و سودی دریافت نماید؟! مسلما خیر. گرچه در کشور این رویه وجود ندارد و اصطلاحا همه چیز پولی شده و این سود و کسب و درآمد است که اهمیت دارد. متاسفانه کشور به سمتی رفته که پشت انجام هر کار نگاهی کاسبکارانه وجود دارد. به هر صورت اگر یک سیستم منطقی در جامعه حاکم باشد ارکسترها باید توسط دولت و نهادهای فرهنگی بی‌چشمداشت مالی و توجه به سودآوری حمایت شوند تا به حیات خود ادامه دهند. ارکستر فیلارمونیک، ملی و سمفونیک باید توسط نهادهای دولتی حمایت شوند. به این ترتیب است که نوازندگان و دیگر اعضا بدون دغدغه کارشان را انجام می‌دهند. 

بسیار می‌شنویم که نوازندگان ارکسترهای اروپایی، همچنین خواننده و دیگر عوامل آن‌ها اتفاقا برخلاف فعالان عرصه‌ها و سبک‌های دیگر به لحاظ مالی وضعیتی بهتری دارند، چون حقوق و دستمزدهای خوبی دریافت می‌کنند. 

بله همینطور است. همانطور که گفتم این چهارچوب در سیستم فرهنگی آن کشورهای دیگر وجود دارد و تامین مالی هنرمند بخشی از خدماتی است که به هنرمندان عرصه موسیقی ارکسترال ارائه می‌شود. کلا استانداردهایی وجود دارد و زمانی که نوازنده به ارکستر می‌پیوندد، می‌داند که چه حق و حقوقی دارد. بر همین اساس باید گفت نوازندگان ارکسترهای خارجی به لحاظ قرارداد مالی تقریبا حداقل بالای شصت تا هفتاد درصد تامین می‌شوند. 

متاسفانه چنین حمایت‌هایی وجود ندارد و اگر هم باشد بسیار ناچیز و البته مقطعی است. 

بله متاسفانه همینطور است. و به همین دلایل است که ارکستر ملی ایران و ارکستر سمفونیک تهران در تمام این سال ها، بارها دچار غلیان شده‌اند. ارکسترهای دیگری نداریم که دولتی باشند و توسط نهادی فرهنگی حمایت شوند تا بخواهیم درباره آن‌ها هم صحبت کنیم. شما توجه کنید اگر هم ارکسترهای دیگری بوده‌اند، دیگر وجود ندارند. 

منظورتان کدام ارکسترهاست؟ 

مثلا سازمان صدا و سیما که روزگاری در این زمینه سهم مهمی داشت، چندین سال است ارکسترهای خود را تعطیل کرده! صدا و سیما ارکستر سمفونیک و ارکستر سنتی داشت که حال هر دو منحل شده‌اند. این سازمان حتی واحد موسیقی خود را تعطیل کرده! به هر صورت صدا و سیما هم دو سه سالی است دچار همان رخوت و نخوت و غلیانی شده که دیگر ارکسترهای ما با آن دست به گریبان هستند. به نظرم وقت آن رسیده که صدا و سیما عزمش را جذب کند و برنامه‌های حمایت از ارکسترها را در دستور کار قرار دهد. 

تبعات این ساده انگاری‌ها و بی‌توجهی‌ها، این است که در نهایت کیفیت اجرای ارکسترها (اگر موفق به ادامه حیات شوند) در طولانی مدت پایین می‌آید. واقعا چرا فلان نوازنده «ارکستر ملی ایران» پس از تمرین و اجرا باید موتور کرایه کند و خودش را به کنسرت فلان خواننده پاپ برساند تا با یک یا دو سانس اجرا، دستمزد بیشتری دریافت کند بلکه شاید زندگی‌اش تامین شود!

بله این موضوع همان تامین مالی اعضای ارکسترهاست که باید توسط دولت انجام شود. اگر می‌خواهیم به کیفیت جدی برسیم، باید فعالیت ارکسترهای‌مان مستمر و جدی باشد. این رویه زمان‌بر است و البته بودجه می‌خواهد تا آنجا که اعضای ارکسترها به لحاظ مالی تامین باشند و چنین اتفاقاتی که می‌گویید رخ ندهد. در این صورت است که نوازندگان ارکستر صرفا روی کاری که انجام می‌دهند، تمرکز خواهند داشت.

ارکسترهای ما در همکاری با آهنگسازان هم کوتاهی می‌کنند.

اتفاقا موضوع دیگر، همکاری ارکسترهای ما آهنگسازان و خوانندگان مختلف است و به این واسطه است که در تولید و اجرای قطعات مختلف تنوع لازم ایجاد خواهد شد. به نظرم ارکستر ملی باید لااقل ماهی چهار تا پنج برنامه داشته باشد تا همیشه خبره و روی فرم باقی بماند و کیفیت کارش حفظ شود و ارتقاء یابد. 

تا پیش از همه‌گیری بیماری کرونا این رویه برای «ارکستر ملی ایران» و «ارکستر سمفونیک تهران»، مرتب‌تر و مستمرتر بود، اما پس از پایان پاندمی این رویه کمرنگ شد. 

بله درست است. 

آیا قرار نیست اثر یا آثاری جدید از شما منتشر شود؟ سالهاست مخاطبان آثار قدیمتان را می‌شنوند. 

چندسال پیش دو اثر را نوشته و تنظیم کرده بودم. حال این آثار را ضبط کرده‌ام و قصدمان این است که آن‌ها را ظرف یک ماه آینده به صورت تک آهنگ منتشر کنیم. 

ناگفته‌ای هست که بخواهید درباره‌اش توضیح دهید؟ 

خیر گفتنی‌ها گفته شد. از شما و رسانه‌تان هم بابت توجه به هنرمندان و موسیقی ارکسترال ممنونم.