سینمای هوش مصنوعی، تهی از جوهره انسانی؟

جورج میلر توسعه هوش مصنوعی در دوران کنونی را به عصر رنسانس تشبیه می‌کند، زمانی که ورود رنگ روغن «به هنرمندان آزادی داد تا آثار خود را در طول زمان اصلاح کنند و بهبود بخشند.»

به گزارش پایگاه خبری راه نو آنلاین، در این بحثی نیست که استفاده از هوش مصنوعی در فیلمسازی با بازخوردهای منفی بسیاری روبه‌رو شده است. به تازگی رونمایی از اولین بازیگر زن هوش مصنوعی هالیوود، «تیلی نوروود»، اعتراض اتحادیه‌های بازیگران در سراسر بریتانیا و آمریکا را در پی داشت، در حالی که این صنعت هنوز از اعتصاب ۱۱۸ روزه سال گذشته به دلیل تهدید هوش مصنوعی و مسائل دیگر در شوک است.

ماه می امسال، طی بحث‌های داغ در جشنواره فیلم کن هشدار داده شد که صنعت سینما در مسیر خطرناکی قرار دارد و هوش مصنوعی مشاغل، حفاظت از کپی‌رایت و تمامیت فرآیند خلاقیت را تهدید می‌کند. اما صنعت فیلم به هیچ وجه در برابر هوش مصنوعی متحد نیست؛ چنانکه همه معتقد نیستند پیشرفت سریع آن، ذات داستان‌سرایی انسانی را از بین می‌برد.
یکی از تهیه‌کنندگان در میزگردی در کن گفت: «این موج رخ نموده و متوقف کردن آن غیرممکن است. تنها گزینه ما این است که سوار بر این موج‌ شویم.»

حال، یکی از پرافتخارترین فیلسازان استرالیا وارد این حوزه شده است: جورج میلر، کارگردان و تهیه‌کننده مشهور فیلم «مکس دیوانه».

ظهور هوش مصنوعی در سینما؛ بازتاب لحظاتی مشابه در تاریخ هنر

میلر در مصاحبه با گاردین می‌گوید: «هوش مصنوعی مسلما ابزاری پویا و متحول‌کننده در ساخت تصویر متحرک است. به عنوان فیلمساز، همیشه از ابزار بهره برده‌ام. هوش مصنوعی آمده تا ماندگار شود و دنیا را دگرگون کند.»

میلر قرار است ریاست هیات داوران جشنواره فیلم هوش مصنوعی «Omni 1.0»، اولین جشنواره جایزه‌دار استرالیا برای فیلم‌های کاملا ساخته شده با هوش مصنوعی، را بر عهده بگیرد.

او به دلیل «کنجکاوی شدید» درباره نقش در حال تکامل هوش مصنوعی در داستان‌سرایی، به هیات داوران این جشنواره پیوسته و علاقه او فراتر از خود فناوری است؛ به این معنی که فقط به جنبه‌های فنی و تکنیکی هوش مصنوعی علاقه‌مند نیست، بلکه برایش موضوعات عمیق‌تر و گسترده‌تری هم اهمیت دارند.

میلر معتقد است که هوش مصنوعی بخشی از یک تغییر فلسفی عمیق‌تر در درک ما از نویسندگی خلاق است: «این، تعادل بین خلاقیت انسان و توانایی ماشین است که بحث‌ها و نگرانی‌هایی برانگیخته است. چنین بحثی جدید نیست و بازتاب لحظات مشابهی در تاریخ هنر است، زمانی که تغییرات تکنولوژیک یا سبک‌های جدید، هنرمندان و منتقدان را با پرسش‌هایی درباره ارزش و ماهیت هنر روبه‌رو می‌کرد.»

این کارگردان سرشناس دوران کنونی ما را به عصر رنسانس تشبیه می‌کند، زمانی که ورود رنگ روغن «به هنرمندان آزادی داد تا آثار خود را در طول زمان اصلاح کنند و بهبود بخشند».

میلر می‌گوید: «آن تغییر باعث بحث و جدل شد. برخی معتقد بودند که هنرمندان واقعی باید بتوانند بدون هیچ اصلاح و تغییری، به بوم نقاشی متعهد باشند، برخی دیگر انعطاف‌پذیری جدید را پذیرفتند. بحث مشابهی اواسط قرن نوزدهم با ظهور عکاسی درگرفت. هنر باید تکامل یابد. در حالی که عکاسی شکل مستقل خود را پیدا کرد، نقاشی ادامه یافت. هر دو تغییر کردند، اما دوام آوردند. هنر تغییر کرد.»

تلاقی تخیل انسان با یادگیری ماشین

بنیانگذاران جشنواره فیلم Omni AI، این رویداد را که ماه نوامبر برگزار می‌شود، تلاشی جسورانه برای تثبیت شهرت استرالیا به عنوان قطب جهانی سینمای هوش مصنوعی می‌دانند؛ نقطه تلاقی فیلمسازان، متخصصان فناوری و افراد خلاق برای بررسی چگونگی تکامل داستان‌سرایی هنگامی که تخیل انسان با فناوری یادگیری ماشین (machine learning) تلاقی می‌کند و برای حل معضلات اخلاقی ناشی از آن.

به گفته مسئولان جشنواره، معیار انتخاب آثار نیز این است که آیا یک فیلم می‌تواند به طور معقول در پلتفرم‌های جریان اصلی مانند نتفلیکس یا HBO نمایش داده شود یا خیر.

هر اثر ارسالی هم به دقت از نظر سرقت ایده بررسی و تحت دستورالعمل‌های اخلاقی سختگیرانه ارزیابی خواهد شد تا اطمینان حاصل شود که نوآوری تکنولوژیکی با اصالت، ارزش‌ها و اصول خلاقانه هنری مطابقت دارد.

هوش مصنوعی؛ از عدالت تا ناتوانی در بازسازی عملکرد انسانی

میلر می‌گوید به عنوان داور، مراقب چیزی خواهد بود که صنعت سینما از آن به عنوان «آثار بی‌کیفیت هوش مصنوعی» یاد می‌کند. او می‌گوید طنین احساسی -نه نوآوری فنی- معیار واقعی ارزش هر فیلمی است: «بعضی فیلم‌ها را به محض خروج از سینما فراموش می‌کنید. بعضی دیگر تا آخر عمر با شما می‌مانند و بخشی از نحوه‌ درک شما از جهان می‌شوند.»

اگر چه میلر بعید می‌داند هوش مصنوعی هرگز بتواند کاملا ویژگی‌های عملکرد انسان را بازسازی کند، اما دسترسی‌پذیری آن را عاملی تحول‌آفرین می‌بیند.

او می‌گوید: «این، داستان‌سرایی روی پرده سینما را برای هر کسی که به آن علاقه دارد، در دسترس قرار می‌دهد. بچه‌هایی را می‌شناسم که هنوز به نوجوانی نرسیده‌اند و از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند. آنان مجبور نیستند پول جمع کنند. آنان فیلم می‌سازند یا حداقل فیلم‌ها را کنار هم می‌گذارند. این بسیار عادلانه‌تر است، چراکه فرصت‌ها گسترده‌تر شده‌اند.»

میلر درباره تهدیدی که هوش مصنوعی برای اشتغال انسان ایجاد می‌کند، دیدگاهی داروینی (تفسیر پدیده‌ها بر اساس اصول تکامل و بقا) دارد: «اولین فیلمی که ساختم، «مکس دیوانه»، نام ۳۰ نفر را در تیتراژ داشت. در آخرین فیلمم [فیوریوسا] نام بیش از ۱۰۰۰ نفر در تیتراژ ذکر شد که بسیاری از آنان هنرمندان جلوه‌های ویژه کامپیوتری بودند.»

سینمای هوش مصنوعی، تهی از جوهره انسانی

میلر به گفت‌وگوی اخیر خود با گروهی از فیلمسازان همکار اشاره می‌کند، که یکی از آنان به تازگی مستند بریتانیایی «به من گوش کن، مارلون» تولید ۲۰۱۵ را دیده بود. سازندگان این مستند از نرم‌افزاری استفاده کرده بودند که سال ۲۰۱۵ ابزاری پیشرفته‌ به شمار می‌رفت تا تصویری سه‌بعدی از مارلون براندو در حال قرائت نمایشنامه مکبث خلق کنند.

این فیلمساز با اشتیاق به میلر گفته بود که در آینده، هر کسی حاضر باشد هزینه حق امتیاز آن را بپردازد، می‌تواند مارلون براندو را در فیلمش داشته باشد.

میلر گفت: «اما کارگردان دیگری، جوان‌تر و عاقل‌تر از بیشتر ما، با این نظر مخالف بود. او می‌گفت بله؛ شما شخصیتی خواهید داشت که شبیه مارلون براندو به نظر می‌رسد، اما خود او نیست. آن تعامل و درگیری وجود نخواهد داشت و آن اجرایی که از تلاش مشترک بین بازیگران، کارگردان‌ها، نویسندگان و دیگران شکل می‌گیرد. شما ذات براندو را نخواهید داشت و این موضوع شامل همه چیز می‌شود، چه یک آهنگ، چه رمان یا هر چیز دیگری. شما آن ذات و جوهره انسانی را نخواهید داشت.»

مترجم: فرشته کیانی
منبع: گاردین