نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش راه نوآنلاین، عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا، گفت: «قطعا نقد کردن فی النفسه بسیار سازنده است، اما تا جایی که در مقام اتهام زنی قرار نگیریم یا برخوردهای تند نداشته باشیم. نقد کردن با اتهام زنی تفاوت دارد. طبیعتا بخشی از اظهارات آقای ظریف مورد نقد جدی است. برای مثال در بخشی که ایشان اقدام به پخش کردن امتیازات مثبت میکنند، محل تامل همه صاحبنظران است. به هر حال بخشهایی از آن چه که ایشان مطرح کرده باید مورد نقد قرار گیرد. بخشهایی از اظهارات آقای ظریف گرچه وجه پوپولیستی هم دارد، اما جامعه را هم درگیر نگرانی میکند. این نگرانیها از جانب برخی افراد کم تحمل در قالب واکنشهای تند دیده میشود؛ افرادی که تعابیر نامحترمانهای را هم استفاده میکنند. من آقای ظریف را در اظهارات، مواضع و نوع مواجهه با مسائل، بسیار متفاوتتر از گذشته یافتم. ایشان در دوران گذشته بسیار سنجیدهتر سخن میگفتند و وارد عرصههای مختلف میشدند. امیدوارم آقای ظریف نقطه نظرات خود را با صراحت بیان کند، اما با تانی و دقت بالاتر.»
وی افزود: «نباید اینگونه باشد که ما اقلیتی را از خودمان راضی کنیم و اکثریتی را نگران و مضطرب کنیم. این موضوع که یک نفر که اقلیت مذهبی است امتیاز بالاتری بگیرد اصلا معنا ندارد، حداکثر کار منطقی که میشود کرد این است که به افراد، خواه مسلمان و خواه غیرمسلمان به یک شیوه نگاه کنیم. اما امتیاز ویژه اعطا کردن، برای بسیاری از افراد قابل درک نیست. همچنین زن و مرد باید با یکدیگر برابری داشته باشند، اما این که بخواهیم به علت نفس زن بودن یا مرد بودن به یکی امتیازات بالاتری بدهیم نیز اشتباه است. این چه استدلالی است که بگوییم آن که در اقلیت قرار دارد، باید امتیاز بالاتری بگیرد؟ به هر حال همین سخن آقای ظریف که از دید برخی اشتباه است، را باید با برافروختگی و توهین پاسخ داد؟ طبیعتا این نوع رفتارها صحیح نیست.»
این فعال سیاسی اصولگرا در ادامه گفت: «تشکیل این نوع شورای راهبری بی سابقه نیست و پیشتر و در دولت اول آقای احمدی نژاد هم شاهد اقدامات مشابهی بودیم و کارگروههایی به وجود آمده بود، اما این کارگروهها چندان مورد تامل قرار نگرفت و کاربردی ظاهر نشد و در نهایت همان اشخاصی که از اول، مورد تصمیم قرار داشتند، انتخاب شدند، شاید بهتر است بگوییم در نهایت همان چیزی رخ داد که مورد نظر رئیس جمهور بود و صرفا عدهای مشغول شدند و آمدند و رفتند. اما چندان بر اساس این نشست و برخواستها اتفاقی رخ نداد. این تجربه مناسبی در دولت اول آقای احمدی نژاد نبود و اتفاقا فکر میکنم این بار هم در حال تکرار همان تجربه ایم. اما چرا این کار انجام شده است؟ پاسخ روشن است. فکر میکنم هدف اصلی پشت تشکیل شورای راهبردی این است که از لابی گریها کاسته شود.»
وی افزود: «در آستانه تشکیل کابینه، افراد، فعال میشوند و سعی میکنند مراکز مختلفی را در مسیر مطالبه خود فعال کنند. یعنی شخصی که میخواهد وزیر شود به مراکز مختلفی مراجعه کرده و درخواست میکند آنها به آقای پزشکیان زنگ بزنند. همچنین ممکن است با شخصیتهای مطرح یا احزاب مختلف دیدارهایی داشته باشد تا از طریق آنها به عنوان یکی از اعضای کابینه به رئیس جمهور معرفی شود. این موضوع، خود، فشاری جدی ایجاد میکند. به نظرم میرسد دولت چهاردهم برای این که مانع از چنین فشاری شود، آقای ظریف را به عنوان تصمیم گیرنده معرفی کرده است و در نتیجه این تصمیم گیری هم، فشار از روی آقای پزشکیان برداشته میشود و روی آقای ظریف گذاشته میشود. این، یک فرصتی ایجاد میکند تا بتوانند در شرایط مطلوب تری انتخابهای درست را انجام داده و درگیر لابی گریها نشوند. برداشتن فشار از روی رئیس جمهور را میتوان مهمترین دلیل این اقدام دانست. در حالت عادی ممکن بود یک شخصیت شناخته شده سیاسی، مذهبی و … به آقای پزشکیان زنگ میزد و فشاری را روی ایشان ایجاد میکرد، اما حالا که آقای ظریف مسئول و به عبارتی سپر بلای ماجرا شده، انتظارها از آقای پزشکیان کاهش پیدا میکند. همه اینها تلاشی است برای منحرف کردن انتظارات بی جا.»