نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش راه نوآنلاین،بدون شک یکی از مهمترین ورزشکاران تاریخ ایران است. کسی که محال است صحبت از مدال و افتخار باشد ولی یاد او نیفتید. صحبت از حسین رضازاده است؛ اسطوره وزنهبرداری ایران که در 2 المپیک سیدنی و آتن مدال طلا گرفت و اگر آن بیماری نبود، میتوانست در پکن هتتریک کند. البته […]
به گزارش راه نوآنلاین،بدون شک یکی از مهمترین ورزشکاران تاریخ ایران است. کسی که محال است صحبت از مدال و افتخار باشد ولی یاد او نیفتید. صحبت از حسین رضازاده است؛ اسطوره وزنهبرداری ایران که در 2 المپیک سیدنی و آتن مدال طلا گرفت و اگر آن بیماری نبود، میتوانست در پکن هتتریک کند. البته او بدون مدال طلای المپیک پکن هم بهقدری افتخار و عنوان دارد که جایگاهی دستنیافتنی در تاریخ وزنهبرداری و حتی ورزش ایران داشته باشد.
رضازاده که سالها پس از المپیک پکن هنوز با بیماری دیابت دستوپنجه نرم میکند، چندی پیش هم در بیمارستان بستری بود ولی حالا شرایط بهمراتب بهتری دارد و خودش میگوید برخلاف گذشته، بالاخره بیماریاش را جدی گرفته است. رضازاده در روزهایی که مسابقات المپیک پاریس برای کاروان ایران به اوج هیجان خود رسیده و همه منتظر مدالآوری کشتی و وزنهبرداری هستند به کافه خبر آمد و درباره روزهای شیرین قهرمانی صحبت کرد. گفتگوی رضازاده را در ادامه میخوانید:
*چند ماه پیش یک اتفاق خیلی بدی برایتان رخ داد و در بیمارستان بستری شدید. کمی توضیح بدهید که ماجرا چه بود که همه را نگران کرد.
بیماری دیابت بود که یک ماه مانده به عید بستری شدم. من دیابت داشتم که هم ارثی بود، هم استرس و وزنم باعث شد که 3 ماه قبل از المپیک پکن مشخص شد. آقای افشارزاده رئیس فدراسیون بود و وقتی چکاپ کامل انجام دادم فهمیدم قند و فشار خون دارم و همان باعث شد نتوانم به المپیک بروم. بعد از آن ول کردم و مریضی قند و دیابت را شل گرفتم. البته از آن زمان ورزش میکردم و در این 16 سالی که از دوران قهرمانی خارج شدم، 30 کیلوگرم وزنم را پایین آوردم. خب بیماری دیابت هم اتوماتیک با قرصهایی که میخوری وزن را پایین میآورد. یک مقدار خب رعایت نکردم و پایم کمی باد کرد و وقتی به خانه رفتم بیشتر شد و عفونت کرد که عکس گرفتم و برای دوستم که پزشک بود فرستادم. او گفت باید بستری شوی و از طریق آنتیبیوتیک این عفونت از بین برود و اگر طول بکشد سیاه میشود و ممکن است قطع شود. بستری شدم و 14 روز دوره درمان داشت و جا دارد از رئیس و دکترهای بیمارستان ساسان تشکر کنم. آنجا چکاپ کامل شدم و دوره درمان را کامل کردم و الان خیلی رعایت میکنم و از آن زمان در این 5 ماه 3 کیلوگرم وزنم را پایین آوردم. وزنم 125 کیلوگرم است و باید 105 باشم که خیلی سخت است ولی رعایت میکنم و مواظب هستم. دیابت خیلی بیماری خطرناکی است.
*یک توصیه پزشکی هم به مردم کنید.
من خب ارثی درگیر بودم و پدرم و 2 خواهرم این بیماری را داشتند و اصل آن ارثی است. فشار و استرس مسابقات و وزنه که میزدیم هم تاثیر داشت. مثلا به من میگفتند شما که طلا را میگیری، رکورد را چند میزنی؟ آدم فشار و استرس میگرفت. کسانی که دیابت دارند باید از نظر غذایی خیلی رعایت کنند و ورزش جزو کارشان باشد. روی نیمساعت پیادهروی کنند و خود من هم روزی یک ساعت پیادهروی میکنم و وزنه میزنم. اگر رعایت کنیم بهتر میشود و امیدوارم همه بیماران شفا پیدا کنند.
*گفتید زمان شما میگفتند طلا را که میگیری، رکورد چند میزنی. الان ما 2 نماینده در المپیک داریم ولی مطمئن نیستیم مدال بیاورند، رکورد که بماند!
ما امسال 2 سهمیه گرفتیم. میرمصطفی جوادی در دسته 89 کیلوگرم و علی داوودی در دسته فوقسنگین که نوزدهم و بیستم مسابقه دارند. المپیک جای برترینهاست و در دهکده بهترینهای هر رشتهای را میبینی. یک طلای المپیک با 10 طلای جهانی برابر است. مصطفی جوادی در ریاض طلای جهانی گرفت ولی اینجا المپیک است و رقیبان سرسختی دارد. مهم است که وزنهاش نیفتد و همه را صحیح بزند. خدا را شکر فدراسیون اردوهای خوبی گذاشته و کادر خوبی هم دارند. با 3-4 نفر هم رقابت دارد. علی داوودی هم نایب قهرمان المپیک توکیو است و او هم مثل آقای جوادی رقبای نزدیکی دارد و او هم اگر در ریاض 2 ضرب را میزد، شاید طلای جهان را گرفته بود. من این 3-4 نفر را میبینم یاد المپیک سیدنی میافتم. در المپیک 2000 ما 6-7 نفر نزدیک بودیم و نفر ششم 460 مجموع زد. من و رونی ولر، آندری چمرکین، جابر سالم و کیم تائه هیون از کره جنوبی بود که در بانکوک به او باختم و در سیدنی 460 زد و ششم شد! مهم است که وزنه نیفتد. من آنجا 472.5 مجموع زدم و رونی ولر 470 و چمرکین 465 زد. رقابت سخت است و المپیک مسابقات بزرگی است و تمرکز بچهها باید روی مسابقات باشد و امیدوارم آن روز خوب وزنه بزنند. وزنهبرداری همیشه در المپیک مدالآور بوده و و امیدوارم 19 و 20 مرداد مدال بگیرند و دل مردم را شاد کنند.
*الان دیگر برای توصیه خیلی دیر است و به نوعی شب امتحان رسیده. علی داوودی چه کار کند که حداقل برنز را بگیرد؟ تالاخازده روی کاغذ طلا را گرفته و رقابت بین علی داوودی، گور مینسیان و لالایان است که نقره و برنز را بگیرند.
داوودی قدرت دارد ولی باید خودش را باور کند و میتواند وزنه را بزند. در ریاض 253 را روی سینه کشید و زد ولی افتاد. در یکضرب مشکل دارد و باید خودش را بالا بکشد و کادر فنی حواسش باشد. در المپیک مجموع مهم است و در یکضرب عقب نیفتد که جا نماند. باید تمرکز داشته باشد و در آن روز هم شرایط خوبی داشته باشد که بتواند وزنه خوبی بزند.
*آخرین وزنهبرداری که بالای 205 زد بهداد سلیمی بود. چرا دیگر سنگینوزنهای ما نمیتوانند رکورد خوبی در یکضرب بزنند؟
من از 1388 تا 1394 در فدراسیون بودم و در المپیک لندن بهترین نتیجه را گرفتیم. از 6 سهمیه یک نفر سهراب مرادی اوت کرد چون مریض شده بود. 3 طلا و 2 نقره گرفتیم و وزنههای خوبی زدند. ما آمدیم بچههایی مثل بهداد سلیمی، سهراب مرادی و کیانوش رستمی حدود 20 تا 21 سال داشتند و باورم نمیشد بهداد با آن وضعیت پا 216 را یکضرب بزند و همین تالاخادزه را گرفت. بعد از المپیک ریو تا توکیو در استعدادیابی خوب کار نشد و بچه ها رها شدند. در یک سال، 45 روز اردو بود ولی وزنهبرداری رشته رکوردی است و در 12 ماه، باید 11 ماه اردو باشد. الان بچهها چند وقت اردو بودند؟ تقریبا همیشه؛چون رشته رکوردی است و اگر ول شوند، افت میکنند. امیدوارم برای بازیهای آسیایی و المپیک بعدی فوقسنگین شرایط خوبی داشته باشد و وزنهای دیگر هم درست شوند و مدالهای خوبی بگیرند.
*خیلیها تالاخادزه را با شما مقایسه میکنند. اگر همدوره بودید چه کسی میتوانست طلا بگیرد؟
من در المپیک سیدنی رقابت سنگینی داشتم و 22 ساله بودم. رونی ولر 3 طلای المپیک داشت و چمرکین در المپیک آتلانتا طلای 96 را گرفته بود و 2000 به وزن ما آمد. من در خوابگاهم عکس اینها را زده بودم و الگوی من بودند که در سیدنی با آنها رقابت کردم. رکورد یکضرب من در المپیک سیدنی، 210 بود که 212.5 زدم. ولر 210 زد، من بار دوم 210 را انداختم و 2 کیلو وزنم بیشتر بود و ایوانوف 212.5 را گذاشت و من به لطف خدا زدم. واقعا لطف خدا بود و اگر این را نمیزدم شاید ششم، هفتم میشدم و رقابت کردم. وقتی به آنجا میرسی، یک کیلو افزایش رکورد هم از نظر استرس خیلی سخت است. من در المپیک آتن هم 472.5 را تکرار کردم و اگر حریف قدری داشتم شاید بیشتر بالا میرفتم. من یک ماه قبل از المپیک آتن، در رکوردگیری آقای هاشمیطب، رئیس کمیته ملی المپیک آمد و من در یکضرب 210 و در دوضرب 265 زدم. بعد از یک هفته 267.5 دوضرب و 215 یکضرب را زدم. حریف قدری نبود و من در بار اول دوضرب طلایم قطعی میشد و شل میشدم. اگر حریفی مثل تالاخادزه داشتم شاید 270 هم زده میشد. من با 250 طلایم قطعی میشد از نظر فکری انگیزه نداشتم.
*کوروش باقری میگفت ما هر وزنهای میگفتیم، حسین رضازاده میزد!
در المپیک آتن من 251 زدم و طلایم 100 درصد شد و گفتم نمیآیم و بار دوم شل آمدم که 263.5 افتاد ولی او گفت المپیک است و رکورد را بزن که مجموع 472.5 میشود و بار سوم زدم. تالاخادزه هم وزنهبردار خوب و ششدانگی است و ما میدانیم مثلا وزنهای که در یکضرب زده چقدر ارزش دارد. من 215، بهداد 216 زدم و 5 کیلو اضافه خیلی زیاد است. من 24 سال پیش مجموع 472.5 زدم.
*راز این سر تکان دادن شما بعد از وزنه زدن چه بود؟
این را تمرین کرده بودیم.همه دوست دارند وقتی داور زنگ را میزند، وزنه را بیندازند ولی خب من 2 ثانیه نگه میداشتم که تماشاگران به وجد میآمدند. کوروش هم پشت صحنه میگفت بقیه رقبا میدیدند که با سر تکان دادن بیشتر هم میزنم.اصلا این را ولش کنید. خیلی هم تمرین کرده بودیم که سر تکان بدهیم. خیلی هم سخت است.
*ولی قبل از مسابقات فشار زیادی روی شما بود که حتما طلا بگیرید.
در مشکل قند من به جز مسائل ارثی و وزن، استرس هم خیلی تاثیر داشت. در همین کاروان بگویند فلانی قرار است طلا بگیرد و فشار روی آن باشد. به من میگفتند طلا که میگیری، رکورد چند میزنی؟! من میگفتم اگر یک وقت طلا نگیرم چه؟ تازه انتظار رکورد هم داشتند.
*مثلا خیلی از رییس فدراسیون ها هم تلاش کردند فشار را از روی رشته خودشان بردارند.مثل علیرضا دبیر.شما از نظر ذهنی خودتان را چطور آماده میکردید؟
مربی خیلی کمک میکند. من در المپیک سیدنی خیلی استرس داشتم و رقبای من کسانی بودند که آرزو داشتم مثل آنها وزنه بزنم. شب مسابقه 3-4 ساعت خوب نخوابیدم و وزنم یک کیلوگرم پایین آمد. مربی ما ایوانوف بود و خوب حرف میزد. آقای دبیر هم قهرمان بوده و این چیزها را دیده است. کشتیگیران هم شرایطشان خیلی فرق دارد و او میخواهد فشار روانی را دور کند.
*وزنهبرداری ایران مدیون ایوانوف است؟
بله او مربی خیلی بزرگی بود و انقلابی کرد. وقتی آمد گفت ساعت 7 صبح همه تمرین کنیم. مگر قبل صبحانه میشد تمرین کرد؟ ما قبل از او یک جلسه بعد از ظهر تمرین داشتیم ولی او که آمد روزهای زوج 3 جلسه و روزهای فرد 2 جلسه تمرین داشتیم. تمرینات مدرنی هم بو.در المپیک سیدنی که 6 سهمیه گرفتیم، گفت اینها از بین 300 نفر انتخاب شدهاند. آن موقع هم امکانات اینطوری نبود و مثلا در اتاق 3 در 3 ما 2 نفری تمرین میکردیم. یادم هست بعد از کسب مدال طلا، به استادیوم آزادی و سالن وزنهبرداری رسیدند و بودجه فدراسیون چند برابر شد و امکانات خوبی دادند. ما هم 6 تا سهمیه گرفتیم، کوروش باقری، شاهین نصیری، مهدی پانزوان، حسین برخواه، حسین توکلی و من بودیم.
*حسین توکلی اولین طلای ما را گرفت ولی اصلا برجسته نشد.
خب او قهرمان المپیک است و وزنههایی زده که الان کسی نمیتواند بزند. در تمرین 244 را با 105 کیلو زد و رکورد 235 را الان نمیتوانند بزنند. حالا شاید یکی برنز المپیک دارد و به خیلی چیزها رسیده ولی شرایط حسین طوری بوده که سمت خیلی چیزها نرفته ولی قهرمان بزرگی است که وزنههای بزرگی زده است.
*چرا بعد از ایوانوف هرگز مربیای در سطح او نیاوردیم؟
جرج زالای آمد و 2 نفر دیگر برای المپیک و بازیهای آسیایی آمدند. مربی خیلی خوبی بود و آنها در حد ایوانوف نبودند. ایوانوف آدم خیلی خوبی بود و مثل پدر نگاه میکرد و وقتی مریض بود هم سر تمرین میآمد. ما مدال میگرفتیم، انگار خودش مدال گرفته است. در وزنهبرداری ایوانوف، در والیبال ولاسکو و در فوتبال کیروش آمدند و اینها مربیان درجه یک بودند و بعدیها در سطحشان نبودند. ایوانوف روانشناس خوبی بود. به من گفت میخواهی قویترین مرد جهان شوی باید 260 را بزنی.من میترسیدم چون رکوردم 240 بود. من گفتم چه کسی 260 میزند ولی از نظر روحی روی ما کار کرد. کوروش باقری در سیدنی 187.5 را در یکضرب زد و بعد از 24 سال رکورد دست اوست.
*ایوانوف در آن ماجرای دوپینگ نقش داشت؟
11 نفر دوپینگی بودند و من و اصغر ابراهیمی چیزی نخورده بودیم.*میگفتند زن او شیمیدان بوده است!
اصلا این را قبول ندارم. از دبی داروها را آورده بودند.
*توطئهای در کار نبود؟
نه اصلا. وادا الان هم بدون اطلاع در یک سال 7 بار آمده است. من شانس آوردم به من پودر نمیدادند و اصغر ابراهیمی هم مصدوم بود. اگر زن او شیمیدان بود، خب ایوانوف 4 سال در مصر بود و چرا یک نفر را قهرمان جهان نکرد؟ او مربی خوبی بود و ما هم استعداد داشتیم. در مصر یک قهرمان جهان هم تحویل وزنه برداری نداد.
*در وزنهبرداری یک نسل طلایی داشتیم که شما و حسین توکلی و کوروش باقری و … بودید و بعد هم سهراب مرادی و بهداد سلیمی و… بودند. اینطوری بود که قبل از مسابقات از طلا مطمئن بودیم ولی بعد از دوره شما آدمی در این سطح نداشتیم. بچهها مدال میگرفتند ولی مثل شما اطمینان نبود. چرا این اتفاق نیفتاد؟
مربی خوب و وزنهبردار مستعد لازم است. وزنه 260 سنگین بود ولی تکنیک من طوری بود انگار خیلی سبک است. حسین توکلی در تمرین 244 زد. کوروش باقری 187.5 یکضرب زد. مسابقات جهانی 2001 آنتالیا با وزن 185 شروع کرد. فدراسیون حمایت میکرد و اردوی خوب میگذاشت چون تمرکز هم باید روی تمرین باشد. اردوی خوب مهم است و اینکه فقط اردو بگذاری هم خستهکننده میشود.
*بعد از ریاست شما دیگر نسلسازی هم نکردیم تا امروز که به دوباره سجاد انوشیروانی کار را شروع کرده است.
در 12 ماه، تیم ملی نوجوانان کلا 45 روز اردو داشت. الان هم به آقای انوشیروانی گفتم باید روی جوانها سرمایهگذاری کنیم که در بازیهای آسیایی 3-4 مدال بگیریم. کسی که 24 سال دارد بعد از 3 سال تمام میشود. من بازیهای آسیایی بانکوک 19 سال داشتم. در جهانی 1999 آتن سوم شدم ولی رکورد یکضرب رونی ولر را زدم. باید اردوی خوب بگذاری، استعدادیابی کنی تا از 100 نفر، 10 تا وزنه بردار در بیاید.
*خودتان را چه کسی کشف کرد؟
در مدرسه راهنمایی بودیم که مسابقات دانشآموزی برای 22 بهمن برگزار شد. آقای اولادوطن معلم ورزش ما بود و نمیدانستیم وزنهبردار است. به من و 2 نفر دیگر گفت به وزنهبرداری بروم و همان جا میله بود و در مدرسه یاد میداد. بعضیها هم به کشتی و جودو رفتند. به ما گفت فردا ساعت 3 به سالن شهید اعلمی بیایید. در را باز کردیم و دیدیم صدای وزنه میآید و فهمیدیم او مربی وزنهبرداری است. از آنجا بیشتر علاقهمند شدیم. آن دوستانم بعد از یک سال رفتند ولی من ادامه دادم و دوست داشتم. علاقه خیلی مهم است و با فشار نمیشود.
*برعکس فوتبال پولی هم در وزنهبرداری نبود!
اصلا نمیدانستیم پول چیست. در گرما و سرمای اردبیل پیاده از خانه تا سالن پیاده 45 دقیقه میرفتیم.
*نظر خانواده چه بود؟ نمیگفتند درس بخوانید بهتر است؟
میگفتند درس بخوان ولی مادرم بیشتر حمایت میکرد. من در تبریز مسابقات استانی را اول شدم چون اردبیل هنوز استان نشده بود. بعد مسابقات آموزشگاههای کشور در میانه اول شدم و خانواده بیشتر حمایت کردند.
*اولین پولی که گرفتید چقدر بود؟
20 هزار تومان بود که سال 1373 قهرمان آموزشگاهها شدم. 2 ماه به آن دست نزدم و از این 500 تومانیهای قرمز بود. گرمکن هم داده بودند ولی اصلا دنبال پول نبودیم و مقام برای ما مهم بود. لطف خدا بود که راه باز شد.
*دل شما برای آن زمان تنگ نشده؟
آدم دلش تنگ میشود ولی خب هر چیزی یک دورهای دارد و الان 46 سال دارم.
*بهترین خاطرهتان چیست؟
المپیک سیدنی چون اولین المپیک بود و رقبای قدری داشتم و اولین مدال سنگین وزن بعد از انقلاب را گرفتم. آنجا خیلی استرس داشتم ولی در آتن خیلی آرام بودم. من در آتن میتوانستیم 270 هم بزنم ولی در سیدنی واقعا همه قهرمانهای جهان بودند و طلای آن خیلی چسبید.
*هیچوقت دوپینگ نکردید؟
دوپینگ اسمش رویش است و مجموعه داروهای ممنوعه است. خیلی چیزها دوپینگ است و الان مثلا داروی فشار، بتامتازون یا چیزهای دیگر را هم باید بنویسند.
*میگویند همه وزنهبردارها دوپینگ میکنند ولی به زمان درست که در مسابقه مشخص نشود.
اینها شایعه است. مثل همان حرفهایی که علیه ایوانوف زدند.
*درباره تالاخادزه میگویند شیر خرس میخورد.این را شنیده اید؟
من درباره کشتیگیر روسیه، الکساندر کارلی شنیدم. هر شایعهای درست میکنند ولی با غذا نمیشود این پروتئین را بدهی.
*درباره ایلن ایلیا هم میگفتند گوشت اسب میخورد!
در قزاقستان گرانترین گوشت، گوشت اسب است. در آنجا گوشت و شیر اسب میخورند. از گوسفند و گاو گرانتر است.
*فکر کنم سرشیر اردبیل دوپینگ شما بود!
سرشیر و عسل اردبیل دوپینگ ما بود ولی از همه مهمتر همان یا حضرت ابوالفضل (ع) دوپینگ ما بود. واقعا هم تاثیر داشت. ارتباطی که داشتیم. من در مسابقات جهانی ونکوور آسیب دیده بودم و جابر سالم داشت طلا میگرفت و من در یکضرب سوم بودم. در دوضرب 250 را میخواستم بزنم و جابر سالم 260 را در تمرین مثل شربت زد ولی ناگهان کوروش گفت جابر سالم مصدوم شده است. این اتفاق نمیافتاد او طلا میگرفت و من نقره میگرفتم ولی با 250 طلا گرفتم چون بیشتر نمیتوانستم بزنم. خوشحالم رشتههای دیگر الگوبرداری کردند و یا علی (ع) و یا حسین (ع) را صدا می زنند.اگر ارادت قلبی داشته باشی و ردخور ندارد!
*حاج آقا ابوالفضل پسرتان کجاست؟ابوالفضل هم هست، در دانشگاه و شرکتی که داریم مشغول است.
*آن زمان می گفتند حسین رضازاده نمی گذارد کسی رکوردش را بزند تا ابوالفضل بزند.ابوالفضل آن زمان مگر چند سال داشت؟ 3 سالش بود، همه این کارها دست خداست و کسی نمی تواند مانع آن شود.
*همیشه گفته بودید دوست دارید رکوردتان را یک ایرانی بزند،این طور نیست؟بله من همیشه همین را گفته بودم و خدارو شکر همینطور هم شد، من رئیس فدراسیون بودم که بهداد سلیمی رکورد یک ضرب من را زد. رکورد من 213 بود که بهداد 214 زد در فرانسه قبل از المپیک لندن. 2016 هم در ریو زد.
*چرا ابوالفضل، حسین رضازاده نشد؟خیلی کم پیش میآید که می بینیم فرزند ورزشکار و اسطوره ای مانند خودش شود. خودش هم علاقه چندانی به این رشته نداشت. مهم تر از هر چیز این است که ببینیم هر بچه ای خودش به چه رشته ای علاقه دارد و با حرف خانواده نمی شود برای آنها مسیری را مشخص کرد.
*بخشی از این عدم علاقه هم بی نیازی آنها می شود، مثلا خانواده ای که حسین رضازاده در آن بزرگ شد با خانواده ای که ابوالفضل بزرگ میشود از همه نظر فرق دارد.
به خدا ما از آن اول در این فکرها نبودیم. دقیقا یاد خاطره بیل گیتس میافتم که ازش پرسیدند چرا پسرت مثل خودت نشد گفت چون من فرزند یک کارگر بودم او فرزند یک میلیونر. من پول تاکسی نداشتم برای رفتن سر تمرین. همه چیز با زحمت به دست می آید بدون زحمت در کار چیزی به دست نمی آید.
*بیشترین پاداشی که گرفتید چقدر بود؟بیشترین پاداش المپیک آتن بود که 100 میلیون گرفتم. سال 1383 بود که من با آن پول به تهران آمدم و اینجا خانه خریدم.
*یک شایعه دیگر اینکه گفته می شود یک شرکت آب معدنی برای حسین رضازاده است.خیر این برند برای یکی از دوستان نزدیک ماست.
*ورزشکاران دیگر رشته ها نسبت به پاداش فوتبالی ها همیشه معترض هستند، در زمان شما نیز این اعتراض ها وجود داشت و چنین دیدی نسبت به فوتبالیست ها داشتید؟فوتبال در کل دنیا شرایطش فرق دارد، چه حالا چه زمان ما، شاید فوتبال هیچ وقت در جام جهانی مدال نیاورد اما آنها نیز زحمت می کشند. این قسمت به مدیریت بر می گردد که در این مورد تبعیض قائل نشوند. اما در رشته های دیگر مثل کشتی، وزنه، تکواندو… می بینیم که در المپیک مدال طلا می گیرند و این همیشگی است و یک افتخار بزرگ است. اسم ورزشکار همیشه پشت این مدال حک خواهد شد. در فوتبال می بینیم که در رده های باشگاهی قرارداد های سنگین میبندند که زندگیشان را تامین می کند که به اندازه بودجه کل یک فدراسیون در رشته های دیگر است.
*شما آن زمان با علی دایی بودید؟ هیچ وقت خودتان را مقایسه کردید با علی دایی؟علی دایی رفیق من است.همیشه او را بزرگ و پیشکسوت خودمان می دانیم. سال 98 که آنها جام جهانی بودند ما در تهران اردو داشتیم و بازی های آنها را می دیدیم و کیف می کردیم. آقای پیروانی برای من تعریف می کرد که وقتی من در المپیک حضور داشتم و مدال طلا گرفتم او با علی دایی هم اتاقی بودند و با مدال من علی دایی از خوشحالی به گریه افتاد.
*کدام یک از شما در اردبیل محبوب تر هستید؟آقای دایی.
*رونالدو رکورد علی دایی را زد ناراحت شدید؟ورزش همین است، رکوردها برای شکسته شدن به وجود می آیند و هیچ رکوردی در دنیا شکست ناپذیر نخواهد بود. خود من رکوردی را در وزنه برداری زدم که 40 سال بود دست نخورده بود، همان طور که دیدیم رکورد من را هم زدند و قطعا روزی یک نفر رکورد تالاخادزه را خواهد زد.
*از بچه های نسل فعلی چه کسی را شبیه به خودت می بینی؟ببین بچه ها را زمانی باید ارزیابی کنیم که 17،18 سال دارند نه حالا که بالای 20 سال دارند. طاها نعمتی یکی از کسانی است که می گویند می تواند حسین رضازاده شود اما از نظر من قد او کوتاه است، وقتی وزن شما بالا برود و قدتان کوتاه باشد شکل بدنتان بد فرم می شود. قد فوق سنگین نباید کمتر 185 باشد.
*حسین رضازاده حالا پس از بیرون آمدن از کمیته پارالمپیک چه کار می کند؟من در فدراسیون خودمان در هیئت رئیسه هستم. هر جا لازم باشد به بچه ها کمک می کنیم. بچه های ما بسیار زحمت می کشند تا به روزهای اوج برگردیم. به خاطر دیابتی که دارم هر روز ورزش می کنم تا بتوانم تا جایی که می شود آن را کنترل کنم.
*شغل حال حاضر شما چیست؟ شغل ما آزاد است.
*راست می گویند بساز بفروش هستید؟نه بابا این هم شایعه است. از دست ما بر نمیآید.
*در رژه المپیک قایقی رد شد که 13،14 پناهنده در آن بودند، آن زمان شما پیشنهادهای زیادی از کشورهای دیگر داشتید درست است؟وطن را با هیچ چیز نمی توان عوض کرد. این را خود ورزشکار باید توضیح بدهد که چه اتفاقی افتاده که چنین تصمیمی گرفته، اذیت شده چه شده که تصمیم به پناهنده شدن گرفته است. کسی که قهرمان بزرگی است فکر نمی کنم برود. من را هم ترکیه و هم قطر می خواستند و آن زمان رقمی حدود 8 میلیارد تومان به من پیشنهاد دادند. من آن زمان یا ابوالفضل را زده بودم روی سینه ام و اصلا به این پیشنهاد فکر نکردم.
*یک شایعه این بود که همان زمان به حسین رضازاده یک زمین در کیش دادند که پناهنده نشد!نه، یعنی زمین کیش به اندازه پیشنهاد آنها می ارزید؟ درست است که پول بسیاری از راه ها را باز می کند اما همه چیز پول نیست.
*افرادی که نزدیک به حسین رضازاده هستند خوب می دانند که او چقدر دست به خیر است اما هیچ وقت نمی خواهد در چشم باشد دلیلش چیست؟بالاخره مردم انتظاراتی دارند و ما از دستمان بر بیاید برایشان انجام می دهیم. من خیلی افراد را می شناسم که کمک های بسیار بیشتری می کنند اما نمی گذارند اسمشان در رسانه ها مطرح شود ما هم در حد و توانمان کمک می کنیم و جلو می رویم. در اردبیل خودمان شخصی هست که 72 مدرسه ساخته اما هیچ کس اسمی از آنها نمی داند.
*اگر بخواهیم در تاریخ وزنه برداری نگاه کنیم شما قطعا یکی از 3 وزنه بردار تاریخ هستید، چرا با این وجود هیچ تلاشی برای کرسی های بین المللی و فدراسیون جهانی وزنه برداری نکرده اید؟فدراسیون جهانی مافیا بازار است. نه وزنه بلکه همه رشته ها، من بعد از المپیک لندن برای نایت رئیسی نامزد شدم، آنجا من 38 رای آوردم که اگر 56 رای می آوردم نایب رئیس می شدم. متاسفانه کشورهای آسیایی به من رای ندادند و با هم لابی کردند که به من رای ندهند. آنجا باید به جز خود شخص، کمیته المپیک و وزارت ورزش از لحاظ دیپلماتیک قوی باشد.
*حسین رضازاده به عقب برگردد وارد شورای شهر می شود؟بستگی دارد، من دوره چهارم هم بودم سعی کردم در کمیسیون فرهنگی اجتماعی باشم.
*ورزشکار چه کمکی می تواند به شورای شهر بکند؟ببینید شهرداری تهران مجموعه ورزشی بیشتری نسبت به وزارت ورزش دارد. زمان ما 400 تا بود، من کمیته ورزش هم بودم که رشته خودم باشد. آن زمان 70درصد وسایل ورزشی پارک ها فرسوده بود که نوسازی شدند. تیم ها و مجموعه ورزشی های بسیار خوب دارد، مثلا 2 زمین فوتبال داریم.
*کلا این کار به ورزشکار کمک می کند؟ شما آقای دبیر و آقای ساعی کسانی بودید که در شورای شهر حضور داشتید.بله قطعا تاثیر گذار است.
*چرا آنجا انقدر دعوا میشد؟والا نمی دانم دعواهای الکی هم می شد! مثلا یک بار دست و انگشتر آقای دبیر به صورت آقای جدیدی برخورد کرد و دعوا شد در صورتی که اصلا عمدی نبود.
*یک عکس معروف هم روبروی آقای جدیدی دارید که نگاه در نگاه هستید.آنجا هم دعوا شد؟داشتیم صحبت می کردیم چیز خاصی نبود، عباس هم پسر بسیار خوبی است.
*یکی از قاب های ماندگار شما تصویری است که عکس رهبر انقلاب را بالای سر بردید فکر می کنم کلا رهبر شما را خیلی دوست دارند.آن صحنه سال 2005 بود، حصرت آقا نه به من بلکه به همه جوانان همیشه لطف دارند، شخص اول مملکت ورزش را خوب می شناسند و همیشه ورزش را دنبال می کنند. تا کنون دو بار به من پیام دادند و از اینکه دل مردم را شاد کردم از من تشکر کردند. ایشان به همه ورزشکاران لطف دارند و ان شاالله سایهاش بالای سر ما باشد.
*نظرتان در مورد وزنه برداری زنان چیست؟وزنه برداری زنان چند سال است که راه افتاده و اگر خوب پیش برود پتانسیل بسیار زیادی دارد که مدال جهانی و المپیک بگیرد. ما اولین مدال آسیایی را گرفتیم و همه کسانی که در این رشته هستند قبلا خودشان تمرین کردند و به اینجا رسیدند به نظرم اگر در زنان استعداد یابی شود می تواند آینده بسیار خوبی داشته باشد.
*یک شایعه دیگر که بین خبرنگاران بود این است باشگاه سایپا که به شما زانتیا داد همان را برداشتید و رفتید اردبیل!همان طور که گفتید شایعه است! من المپیک آتن که طلا گرفتم مدیرعامل سایپا یک مراسم در هتل المپیک گذاشتند و ما در سالن بودیم و ماشین بیرون بود. کلید را به ما دادند و مراسم که تمام شد ما ماشین را برداشتیم و رفتیم اتاق هتل استراحت کنیم و تمرین کنیم که آنجا دوستان شما گفتند گاز را گرفت و رفت اردبیل.*ماشین نمایشی نبود مگر؟نه این مراسم برای همین بود که به ما این پاداش ها را بدهند،نمایشی نبود.
*نظرتان در مورد انتقادات به لباس های کاروان ایران چیست؟ به نظرتان انتقادات روی ورزشکار تاثیری می گذارد؟نه فکر نمی کنم، این لباس در افتتاحیه پوشیده می شود و به مدیریت برمی گردد و هر کس نظری دارد به نظرم خود مدیریت باید در این زمینه پاسخگو باشد. از نظر من بهتر این است که 2،3 ماه مانده به المپیک چند مدل لباس طراحی کنند و بگویند که کدام بهتر است و از بین آنها انتخاب کنند. فکر هم نمی کنم لباس ها بتواند روی ورزشکار تاثیری بگذارد یکبار می پوشد و بعدش هم تمرکزش روی بازی خواهد بود.